Thursday, June 24, 2010

ندا



اين شعر را به مناسبت شهادت نداي عزيز سروده ام و تقديم مي كنم به مادر ندا و همه قلبها و چشمهايي كه در غم ندا در سراسر جهان شكستند و گريستند . روحش شاد .

تقديم به روح پاك و چشمهاي معصوم ندا آقاسلطان ، دختر ايران





(( ندا ))





بخواب آرام ، دختر ايران

ندا جان خواهر نازم

گل خشكيده در سرفصل آغازم

پرستوي پر از احساس پروازم

چه پاك و بي صدا رفتي

به ياد آور گل زيبا

بهار بود و پر از گلهاي شاد و ناز

گل خنده ، گل شور و گل احساس

پرستوها پر از احساس پاك ياس

تو هم يك گل ميان اين همه احساس

به يادآور گل نازم

كه يك پير خرافاتي پر عصيان

به رمل و سحر رمالان

براي زندگي كردن، طلسم خون گل ميخواست

طلسم پير پر كينه

به خون گل ترين تشنه

به دامان گلي افتاد كه اندوه نگاه او

پر از عطر اقاقي بود

تو اي اندوه بي پايان

تو را كشتند و گفتند قسمتش اين بود

و شايد هم خداوند حكمتش اين بود

خداي من ، خداي تو نمي داند

خداي قاتلان تو

همان پير خرافاتي پر عصيان و پر كينه

همان ضحاك خون آشام

مي داند ،كه حكمت بود يا قسمت !

سروده ای از رویا

1 comment:

Anonymous said...

چقدر اشك ريختم ،
چه شعر زيبايي بود،
دقيقا حال و هواى اون روز و خيابونها و مردم و جوونها و بسيجى ها را وصف كرده،
و نداى زيبا دختر ايرانم