Sunday, September 27, 2009

خرد


گویند تو گر شبی بخوانی قرآن


هر گونه گناه تو ببخشد یزدان


ننگست برین خدا که با وعده و شرط


سازد به دل مرید راهش ایمان!


***


تو از کم بودنت فریاد غم شو


فدای پوچی خاک عدم شو


برای آن بت نحس عربها


به سوی خاک هر بتخانه خم شو!


***


حرف خرد و بتان بیهوده زدی


زندانی این سرای حبس ابدی


فریاد خردمندی تو خیره سریست


تا مانده به فکر ساکنت بی خردی


***


خدای دین رذلان فتنه ساز است


دهانش بهر ویرانی چه باز است


بزن زانو به روی خاک الله


که او محتاج تمجید و نماز است!


***


چو دریایی ز جان و خون مواج


برفته در ره این تخت و این تاج


هزاران جسم بی جرم و جنایت


هزاران مرد آزاده چو حلاج


***


تا جهل تو در وجود ذاتت باقی ست


این قلب همیشه هرزه گردت یاغی ست


انگار که در میان عقلت ، دل تو


بهر خرد و مستی فکرت ساقی ست


***


گویم چه غم و چه کینه داری از غم


کاین گونه دلی خزینه داری از غم


تا روز فنا که لحظه ی آزادیست


صد غصه درون سینه داری از غم


***


تا راه تو در راه دل جاهل توست


افسار خرد به دست قلب و دل توست


این خرقه ی بیهوده اگر راه تو شد


حکمی ز سکوت فکر بی حاصل توست


***


به سراپرده ی این خرقه مزن نقش نقاب


تو درین وهم و خیالات و غم و حیله مخواب


آنکه در عالم رویا گذراند عمرش


روزگارش بشود ماتم کابوس و سراب


***


چو فکر و باورت دین خرافی ست


تمام عالم تو یاوه بافی ست


برای محو یک عمر کذایی


تو هر جایی روی یک لحظه کافی ست

منصور عزیز

2 comments:

مسعود said...

درود.

وبلاگ من فیلتر شده.

لطفا لینک وبمو درست کن و عدد 2 رو به جای 1 تو آدرس وبم بذار.

بدرود. پاینده ایران

مسعود said...

درود

وبلاگ من فیلتر شده. لطفا عدد 1 رو به آدرس وبلاگم اضافه کن.

بدرود. پاینده ایران