خدا را داد کن فریاد کن با من بگو ای دوست
اینان از تبار غربت آلود کدامین نسل ضحاکند
که اینسان شوم و نامردانه و بدکار و ناپاکند
آخر بچه های شیرخوار این بهین خاک اهورایی
به جرم خوردن خون کدامین ناکس خونخواره غمناکند
وای از جهل
وای از خواب ناهمگون قوم آریا ای دوست
اینک با کدامین سینه باید
در میان این همه مغموم خون آلوده دادی کرد
یا در این ماتم سرای بی کس تیره صدایی کرد
با که باید گفت کز سوراخهای گوش و بینی مار می آید برون
خونخوار میگردد دهان
کفتار میخواهد شدن مام بدرد آلوده از بیداد
کاری کن
خدا را ای به چه افتاده از مکر و ریای این همه ضحاک
کاری کن
صدایی کن.................
علیرضا اصلاحی
No comments:
Post a Comment